× این حجم از هوای گرم، داره نگرانم میکنه! بابا لامصب....! مثلاً آبانه!
× واقعاً به مقدار زیادی فضای خالی نیاز دارم. اما گُر و گُر با تعطیلات مختلف مواجه میشم و حتی تعطیلات کاری بقیه بخاطر کرونا. و نتیجه اش میشه زمان بیشتری در اضطراب سپری کردن یا عدم تمرکز روی کار خودم. یاد دورهی دبیرستان میافتم. یادم میاد هر وقت امتحان سختی داشتیم مهمون میاومد، هر وقت روی عید حساب کرده بودیم برای درس، اعضای خانواده لارج ترین برنامههای سفری رو میریختن و دورترین قوم و خویشمون تصمیم میگرفت روابطش رو با ما از سر بگیره!
× الله!... من سفید دنیام سیاه...
الله!... دل نمیشه سر به راه
الله!... تنها تو انبار کاه، هی میگشتم دنبالِ نخ سوزنای اشتباه...
الله!... جونم آلودست، ببخش...
دائم، بهم زدن رو دست، ببخش...
الله!... من اصلا آدم بده،...
لااقل تو، مثل آدم مردن رو یادم بده...
(♫)